کیفیت کتاب متوسط می باشد .
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. یک خاله سوسکه بود که از دار دنیا فقط یک پدر داشت و یک روز که مشغول جارو کردن اطاق بود ، پدرش آمد و گفت که من پیر شده ام ، دیگر پولی ندارم که خرج تو بکنم. تو باید بروی شوهر کنی. خاله سوسکه پرسید به کجا. پدر گفت به همدان پیش عمو رمضان...
وضعیت محصول | کارکرده یا دست دوم |
قطع کتاب | وزیری |
تعداد صفحات | 12 |
نوع جلد | شومیز زخیم |